هدیه دوست

خدای من! چقدر پاک و شیرین است طعم محبت تو و من تا به حال نچشیده بودم... دیگر دوری بس است!

هدیه دوست

خدای من! چقدر پاک و شیرین است طعم محبت تو و من تا به حال نچشیده بودم... دیگر دوری بس است!

فقط خدا را بخواهیم ...

(( عاشقی دَرِ خانه معشوقی را زد، معشوق پرسید: نان می خواهی؟))

گفت: نه.

گفت: آب می خواهی؟ گفت: نه.

گفت: پس چه می خواهی؟ گفت: من تو را می خواهم.

رفقا! باید صاحب خانه را دوست داشت نه آش و پلوی او را،

به قول سعدی:

                      (( گر از دوست چشمت بر احسان اوست

                                           تو در بندِ خویشی نه در بند دوست ))

(( فقط خدا را بخواهیم و هر کاری که می کنیم فقط برای او انجام دهیم، عاشق خود او باشیم و حتی برای ثواب هم او را عبادت نکنیم. ))

گرت هواست که معشوق نگسلد پیوند  نگاه دار سر رشته تا نگه دارد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد