(( زندگی زیباست اگر خدایی شوی ))
با بغض و دلی شکسته می گفت: تو گناهانم غرقم، چطور خدا میخواد گناهام رو ببخشه؟!
عزیز دلم، خدا بسیار مهربون و بخشنده است
پس تا او مهربونه، دیگه تو از چه نا امیدی؟!
دلم میخواد با اون دل باصفات، با اون قلب مهربونت بهم بگی
چطور خدا داره مهربونی میکنه بین این دو بنده اش؟
میتونی مهربونی خدا رو بین این دو بنده تقسیم کنی؟
یا نه بایستی نا امید شد؟
می تونی جواب اون دل شکسته رو بدی؟
حتما می تونی ...
خدا بخشنده است و یعطی ما یشاء نیز هست و همه این را میدانیم و بارها هم گفته ایم این المضطر الذی یجابه اذا دعاه؟!
خدا خواسته ما بخوایم تا بهمون عطا کنه ولی قول نداده که حتما بهتون میدم! خدا یه جای میگه تحبون شی ء و هو مضررا لکم و گاها هم تکرهون شی ء و هو محبون لکم و گفته هم أنی أعلم شی ء و أنتم لاتعلمون... . پس از چی گلایه می کنیم؟! وقتی ما نمیدونیم چی برامون خوبه و چی برامون مضره و میدونیم که ما هیچی از حکمت ها و تقدیرهای خدایی نمیدونیم، چرا خودمون رو درگیر مشکلات دنیوی کردیم؟ چرا هر از چندگاهی گله و شکویه هامون رو به خدا میکنیم و از رحمت اون گله مند میشیم؟ چرا به ساده زیستی و قوانینی که خدا گفته ادامه نمیدیم؟
ما گرفتار هواهای نفسانی و ضعف در ایمانیم، باور کنید ما اگر خدا رو می شناختیم و خودمون رو به اون می سپردیم هیچوقت دچار نا امیدی و شکست در زندگیمون نمی شدیم و با هر مرحله عبور از زندگیمون به دید امروز من به خدا نزدیکتر شدم نگاه میکردیم دچار عصیان و نا امیدی نمی شدیم.
بیایم از امروز به خودمون بگیم:
ناامیدی میتونه کجای زندگی زمینی ما باشه؟! ما واقعا به چی میگیم نا امیدی؟! به خواسته ها و نیازهای زمینیمون؟ به امیال و آرزوهای برباد رفته خواهش های نفسانیمون؟